۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

قطعه ای از رومن رولان در باب موسیقی. ترجمه رضا رضایی



ما وقتی می بینیم که موسیقی هرگز از نورافشانی بازنایستاده است احساس آرامش می کنیم و انگار در گرماگرم تلاطم های جهان پیامی از صلح و آشتی می شنویم. تاریخ سیاسی و اجتماعی سرشار از ستیزهای بی پایانی است که بشر را به دیاری ناشناخته می راند و در هر گام آن موانعی هست که باید با پیگیری و دلیری یک به یک بر آنها غلبه کرد. ولی در تاریخ هنر می توانیم نوعی کمال و آرامش بجوییم. در هنر، صحبت بر سر پیشرفت نیست. زیرا در گذشته های دور هم کمال حاصل می شده است. اگر کسی ادعا کند قرن ها تلاش، از روزگار قدیس گرگوریوس و پالسترینا به بعد، حتی یک گام ما را به زیبایی نزدیکتر کرده است فقط باطل گفته است. نکته غم انگیز یا خفت باری در این حکم وجود ندارد. برعکس، هنر رویای بشر است – رویای نور و آزادی و آرامش. این رویایی است که رشته اش پاره نمی شود و ترس از آینده در آن معنایی ندارد. ما از سر تشویش و غرور به خودمان می گوییم که دیگر به قله هنر رسیده ایم و در آستانه فرودیم. از آغاز جهان همواره چنین گفته اند. در هر قرن کسانی با حسرت گفته اند: ((همه حرف ها گفته شده؛ ما دیر رسیده ایم.)) بله، ممکن است همه حرف ها را گفته باشند، اما همه حرف ها را باز هم می توان گفت. هنر، مانند زندگی، بی انتهاست، و هیچ چیز بهترین موسیقی این حقیقت را بر ما آشکار نمی کند، زیرا موسیقی چشمه لایزالی است که طی قرون و اعصار همواره جوشیده و جوشیده تا به اقیانوسی تبدیل شده است.

۲ نظر:

braveheart گفت...

Bravo for this transltion

محمد رضا گفت...

اصل مقاله كجاست؟ منتظرم!