۱۳۸۷ آذر ۱, جمعه

Critical Thinking 7

مغالطه ارزیابی

یکی از اشتباهاتی که ما معمولا زیاد مرتکب آن می شویم، خلط در سنجش ها و ارزیابی هایمان (assessments) است. از آن جا که بشر هیچ گاه دانش و داده های کافی و مطلق در مورد هیچ پدیده ای ندارد پس همیشه ارزیابی هایش نسبی و ابطال پذیر(fallible) خواهد بود. به علت فقدان نگاه چند جانبه و گسترده، این خطای مطلق گویی همیشه در کمین بشر خفته است. به سخن دیگر کل گرایی
(holism) یعنی مطالعه همه جوانب یک پدیده وجود ندارد. به موازات شناخت چهره های نوینی از پدیده ها برای بشر کشف میشود.

وقتی صحبت از مغالطه ارزیابی می شود منظور اینست که ما مزایا، محاسن، نقایص، و عیوب را طوری مطرح کنیم که دیگر جایی برای ذکر نقاط دیگر آن باقی نماند. به سخن دگر یا چیزی را بد قلمداد می کنیم یا خوب؛ یا چیزی را زیبا می بینیم یا کاملا زشت و هکذا. نکته مهمی که در این مغالطه دیده می شود جنبه فریبندگی آن است. یعنی شخص چنان وانمود می کند که گویا آن پدیده ی مورد نظر هیچ صفت دیگری جز آنچه که او بیان می کند ندارد،

تو گویی جهانی غیر از این نیست زمین و آسمانی غیر از این نیست

حال برای روشن تر شدن این مغالطه مثالی می آوریم:

بسیاری از مردم بر این باورند که عیسی مسیح فردی به غایت مهربان ودلسوز بوده.

این ادعا از چند جنبه قابل بررسی است:

۱. عیسی یک انسان بوده.
۲. هیچ انسانی صرفا دارای یک جنبه اخلاقی نیست و در شرایط متفاوت رفتارهای گوناگونی از خود بروز می دهد.
۳. این قضاوت صرفا از یک جنبه خاص به شخصیت عیسی مسیح است.

وقتی می گوییم عیسی مهربان و رحیم بوده، در واقع برای شخصیت او یک جنبه قایل می شویم و تنها از آن منظر قضاوت می کنیم. یعنی به مثابه یک ماشین از پیش طراحی شده به او می نگریم که تنها یک منش و رفتار در او می توان یافت. انسان اجتماعی دارای پیچیدگی های زیادی بوده و است که همه اینها زاده شخصیت چند لایه وی می باشد. پس چطور می توان فرد چند لایه ای را فقط از یک لایه بررسی کرد و بعد این بررسی را به همه لایه ها تعمیم داد؟

در جای جای اناجیل اربعه، آیاتی است که حاکی از نقض نسبی این مدعای ذکر شده است:

۱. (( گمان مبرید که آمده ام صلح و آرامش را بر زمین برقرار سازم. نه، من آمده ام تا شمشیر را بر قرار نمایم. من آمده ام تا پسر را از پدر جدا کنم، دختر را از مادر جدا و عروس را از مادر شوهر. اگر پدر و مادر خود را بیش از من دوست بدارید، لایق من نیستید.)) ( متی ۱۰: ۳۴ – ۴۹ )

۲.(( اگر چشمی که برایت اینقدر عزیز است، باعث می شود گناه کنی، آن را از حدقه درآور و دور افکن. بهتر است بدنت ناقص باشد تا اینکه تمام وجودت به جهنم بیافتد. اگر دست راستت باعث می شود گناه کنی، آنها را ببر و دور بینداز.)) ( متی ۵: ۲٧ – ۳۰ )

۳. ((... ولی اگر شما خدمتگزاران بی وفایی باشید و بگویید: خداوندمان به این زودی نمی آید، و به همقطارانتان ظلم کنید و به عیاشی با میگساران بپردازید، آنگاه در لحظه ای که انتظار ندارید خداوندتان خواهد آمد و شما را به سختی تنبیه خواهد کرد و به سرنوشت ریاکاران دچار خواهد ساخت و به جایی خواهد انداخت که گریه و ناله و فشار دندان بر دندان باشد.)) ( متی ۲۴ : ۴۸ – ۵۱ )

۴.(( کسانی که به او ایمان بیاورند، هیچ نوع محکومیت و هلاکتی در انتظارشان نیست و لی کسانی که به او ایمان نیاورند، از هم اکنون محکومند چون به یگانه فرزند خدا ایمان نیاورده اند. ))
( یوحنا ۳ : ۱۸ -۲۱ )

۵. (( و اما من پیش از آنکه کسی را محاکمه نمایم، نخست با پدرم مشورت می کنم. هر چه خدا به من دستور دهد همان را انجام می دهم. از این جهت محاکماتی که من می کنم کاملا عادلانه است زیرا مطابق میل و اراده خدایی است که مرا فرستاده، نه مطابق میل خودم.)) ( یوحنا ۵ : ۳۰ )

می بنیم که عیسی خشمگین هم می شده ، محاکمه می کرده، دستور هلاکت می داده، خشونت به خرج می داده و در کنار منش دلسوزانه و فروتنانه خود، تندخویی و تند مزاجی هم بروز می داده. پس صرفا مهربان هم نبوده و مثل بقیه انسانها از تمامی خصایص بشری بر خوردار بوده .

برای اجتناب از چنین ارزیابی های نادرستی باید به خاطر داشت که هیچ پدیده ای را نمی توان یافت که یک سره حسن و مزیت و یا یکپارچه عیب و نقص باشد. زمانی که می خواهیم پدیده ای را مورد ارزیابی قرار دهیم، نباید از کلیت آن پدیده سخن گفت بلکه باید از جنبه های گوناگون این کلیت سخن به میان آورد. بنابراین برای قضاوت درباره چیزی باید کامل ترین ارزیابی را از آن به دست داد و حتی المقدور تمام جنبه های آن را مورد مداقه قرار داد.





۱ نظر:

hamed گفت...

add more references