۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه

تر نامه ها

روزی ریالی از رهایی
شبی شبنمی در شالی زاری
داوری داروی حالی
سروی از سهم سمایی

*****

خوابم مرد
و رویای من به تابلوی بی رنگ زمان گیره خورد.

*****


صفحه تر دلم
سُر سُر شده
و مسکن هیچ
هزاران گلوی خفته است.

۴ نظر:

سارا گفت...

alliteration اشعار خیلی پررنگ تر از خود اشعاره.

فکر می کنم باید کمی از تصنعی بودن آنها کاسته بشه

FARHAD گفت...

THE LAST POEM IS VERY LOVELY AND NEW

علی گفت...

تو وبلاگ بیشتر شعر دیده می شه. مقاله نمی خواهی بنویسی؟ نقد ادبی بعضی از آثار هم بد نیست اضافه کنی.

کتابت در چه حاله؟

سينا گفت...

زياد حال نكردم ولي شعر سربازت خوب بود.
كتاب نهاد ناآرام هم ديدم. خسته نباشي.