جهان بگذار بر مشتي علفخوار (نظامي)
تباه شد صبورآباد
به باد شد زندهباد
تيز دندان نشان
نشسته در كمين
سور،
تيغ كبود
بر كشيده
روي نور.
رهزن غدار
سايه افكنده
بر نهانخانة يار
شيشة آرزو
شكسته
در بستر باد.
حالي تو بگو
اي پير تاجپرست،
صبح را
فردا
چهكسي
شيپور خواهد زد؟
تباه شد صبورآباد
به باد شد زندهباد
تيز دندان نشان
نشسته در كمين
سور،
تيغ كبود
بر كشيده
روي نور.
رهزن غدار
سايه افكنده
بر نهانخانة يار
شيشة آرزو
شكسته
در بستر باد.
حالي تو بگو
اي پير تاجپرست،
صبح را
فردا
چهكسي
شيپور خواهد زد؟
۳ نظر:
فوق العاده بود اما من منظور از پیر تاج پرست را نفهمیدم. فکر می کنم ترکیبی خوبی از وزن و بی وزنی بود.
سمبلها خوب در دل محتوا گنجانده شده بود.
how are you my friend?
i miss you a lot!
ارسال یک نظر