جهان بگذار بر مشتي علفخوار (نظامي)
تباه شد صبورآباد
به باد شد زندهباد
تيز دندان نشان
نشسته در كمين
سور،
تيغ كبود
بر كشيده
روي نور.
رهزن غدار
سايه افكنده
بر نهانخانة يار
شيشة آرزو
شكسته
در بستر باد.
حالي تو بگو
اي پير تاجپرست،
صبح را
فردا
چهكسي
شيپور خواهد زد؟
تباه شد صبورآباد
به باد شد زندهباد
تيز دندان نشان
نشسته در كمين
سور،
تيغ كبود
بر كشيده
روي نور.
رهزن غدار
سايه افكنده
بر نهانخانة يار
شيشة آرزو
شكسته
در بستر باد.
حالي تو بگو
اي پير تاجپرست،
صبح را
فردا
چهكسي
شيپور خواهد زد؟